ای بهار در تیررس خزان زودرس!
چه کسی شبهای دلتنگی علی علیهالسلام را خون
ببارد؛ بعد از این؟
چه کسی دردهای انباشته علی علیهالسلام را بشنود؛ بعد از
این؟
... بعد از این مدینه شبهای بی تو را چگونه تاب بیاورد؟
بعد از این
بیتالاحزان سر بر کدام دامن بگذارد؟
بعد از این آسمان چگونه ببارد؟
زمین
چگونه قامت نشکند؟
ای هنگامان همیشگی اندوه!
فرشته بخوانمت
یا انسان
متعالی؟ کدام یک؟ تو را که در صورت، انسانی و در سیرت، فرشته.
تو را با کلام لحن
بسوزیم؟
تو را با کدام زبان مصیبت بخوانیم؟
ای شبهای بی ستارهات زود
هنگام!
ای کوهترین صبر!
کدام داغ تو را بنویسم؛
که سنگدلانه تازیانهات
زدند
که بی رحمانه سیلیات زدند.
که نامردانه پهلویت را شکستند؟
تو را که
دستانت بوسه گاه آفتاب بود.
تو را که چشمانت ضریح آسمان بود
تو را که دریاهای
جهان، کنار نامت پهلو گرفتند.
تو را که گلهای جهان، عطر نامت را وام
گرفتند.
تو را که باران، به یمن نگاه تو نازل شد.
خورشید، فردا را بی تو در
کنج کدام خرابه غروب کند؟
دریا، فردا را بی تو در کدام ساحل، سر
بکوبد؟
آسمان، فردا را بی تو در کدام کرانه شعلهور شود.
شبهای بی تو، مرگ
بار است.
روزهای بی تو، داغناک است.
ای مادر پدر!
ماجرای پهلوی تو تلخ
است.
بگذار فقط خدا بداند که چه بر مدینه گذشت؟!
بگذار فقط خدا بداند...
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: